گنه دارلغتنامه دهخداگنه دار. [ گ َ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لاهیجان بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد که در 48 هزارگزی باختر مهاباد و 9 هزارگزی خاورشوسه ٔ خانه به نقده واقع شده است .
گنه دارلغتنامه دهخداگنه دار. [ گ َ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد که در 27500 هزارگزی جنوب مهاباد به سردشت واقع شده است . هوای آن معتدل مالاریای
گنه دارلغتنامه دهخداگنه دار. [ گ َ ن َ ] (اِخ )دهی است از دهستان منگور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد که در 48 هزارگزی جنوب باختری مهاباد و 39500 گزی باختر شوسه ٔ مهاباد به سردشت واقع ا
گنهلغتنامه دهخداگنه . [ گ َ ن َ ] (اِخ ) مرکز بخش آلیه از ناحیه ٔ ویشی (در فرانسه ) در کنار آندلو دارای 5200 تن جمعیت .
گنهلغتنامه دهخداگنه . [ گ ُ ن َه ْ ] (اِ) مخفف گناه . (آنندراج ) : اصحاب گنه را به گنه دیر بگیردوآنگه که بگیرد زبر و زیر بگیرد. منوچهری .گنه و کاهلی خود به قضا بر چه نهی که چنی
قبا بستنلغتنامه دهخداقبا بستن . [ ب َت َ ] (مص مرکب ) حاضر و آماده ٔ کار شدن : به کردار کله داران چون نوش قبا بستند بکران قصب پوش . نظامی .بستن قبا به خدمت سالار وشهریارامیدوارتر که
اندونزیلغتنامه دهخدااندونزی . [ اَ دُ ن ِ ] (اِخ ) کشوری است دارای حکومت جمهوری که از مجموعه ای جزایر (قریب 3000 جزیره ٔ بزرگ و کوچک ) تشکیل یافته است . اندونزی در جنوب شرقی آسیا د
الکالوئیدهالغتنامه دهخداالکالوئیدها. [ اَ کا ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) آلکالوئیدها از ترکیبات چهارتایی ازت دار محسوب میشوند و گاهی فاقد اکسیژن هستند واثر قلیایی دارند و بواسطه ٔ سمیت آنها د