گندیشاپورلغتنامه دهخداگندیشاپور. [ گ ُ ] (اِخ ) معرب این اسم جندیساپور است . جغرافیادانان اسلامی این شهر را به خصب نعمت و نخل و زرع و رودخانه های بسیار ستوده اند. و گندیشاپور معرب «گ
جندیشاپورلغتنامه دهخداجندیشاپور. [ ج ُ ] (اِخ ) رجوع به جندیسابور و جندشاپور و گندی شاپور و جندیشاهبور شود.
عیسیلغتنامه دهخداعیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن صهاربخت (= چهاربخت ). از عیسویان گندیشاپور و از پزشکان وداروشناسان مشهور بغداد در قرن سوم هجری بود. وی برخی از رسایل جالینوس را بعربی ت
بیت لاباطلغتنامه دهخدابیت لاباط. [ ب َ /ب ِ ت ِ ] (اِخ ) نام سریانی جندیشابور، جندشاپور و گندیشاپور است . رجوع به جندشاهپور و گندی شاهپور شود.
جندشاپورلغتنامه دهخداجندشاپور. [ ج ُ ] (اِخ ) جندیشاپور. جندسابور. جندیشاهپور. گندیشاپور. شهری است نزدیک شوشتر از شهرهای اهواز و قبر یعقوب لیث صفاری در آنجاست . (قاموس ). نام شهری ا
زبیرلغتنامه دهخدازبیر. [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابن علی بن ماحوز . از سران خوارج است و پس از برادرش عبداﷲ به ریاست خوارج برگزیده شد. خوارج عبیداﷲ برادر زبیر را امیرالمؤمنین لقب داده ب