گم کردنگویش اصفهانی تکیه ای: max bekeri طاری: max vâkard(mun) طامه ای: max kardan طرقی: max vâkardmun کشه ای: max vâkardmun نطنزی: max kardan
گم کردنلغتنامه دهخداگم کردن . [ گ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فَقد. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی چ دبیرسیاقی ص 72 ح ). فقدان . (دهار). هرزه کردن . خله کردن . (یادداشت مؤلف ). مفقود
گم بگور کردنلغتنامه دهخداگم بگور کردن . [ گ ُ ب ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پنهان کردن . گم کردن . در جایی نهفتن که یافتن آن مشکل بود. از میان بردن . و رجوع به گم و گور کردن شود.
پی گم کردنلغتنامه دهخداپی گم کردن . [ پ َ / پ ِ گ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ایز گم کردن . رد اثر. پوشیدن اثر پای : چرا مرکبم را نیفتاد سم چرا پی نکردم درین راه گم . نظامی .گم کرد پی از می
افقباختگیwhiteoutواژههای مصوب فرهنگستانگم کردن افق و کم شدن دید خلبان بهعلت شرایط جوّی، مانند برف و بوران و مه و هوای ابری
گم بگور کردنلغتنامه دهخداگم بگور کردن . [ گ ُ ب ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پنهان کردن . گم کردن . در جایی نهفتن که یافتن آن مشکل بود. از میان بردن . و رجوع به گم و گور کردن شود.
پی گم کردنلغتنامه دهخداپی گم کردن . [ پ َ / پ ِ گ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ایز گم کردن . رد اثر. پوشیدن اثر پای : چرا مرکبم را نیفتاد سم چرا پی نکردم درین راه گم . نظامی .گم کرد پی از می