گلیارانلغتنامه دهخداگلیاران . [ گ ُل ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کنگاور بخش کنگاور شهرستان کرمانشاهان که در 11000گزی شمال خاوری کنگاور و 2000گزی خاور راه شوسه ٔ کرمانشاه به همدان
خوردنلغتنامه دهخداخوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص ) از گلو فرودادن و بلعیدن غذا و طعام و جز آن . (ناظم الاطباء). اوباریدن . بلع کردن . اکل . تناول . جاویدن چیزی جامد. (یادداشت مو
اردنلغتنامه دهخدااردن . [ اَ دَ / اُ دُن ن ] (اِخ ) رودخانه ای نزدیک بدمشق .گویند مریم عیسی علیه السلام را در آن رودخانه شست . (برهان ). نام رودی که دریاچه ٔ طبریه را به بحیره ٔ
ارکلیجهلغتنامه دهخداارکلیجه . [ ] (اِخ ) قصبه و اسکله ٔ کوچکی است درسنجاق گلی پولی (گالی پولی ) از ولایت ادرنه در قضای ((شارکوی )) بساحل بحر مرمره . (از قاموس الاعلام ترکی ).
گلشاهلغتنامه دهخداگلشاه . [ گ ِ ] (اِخ ) (از: گل بفتح اول = گر، کوه + شاه ، جزء اول در اوستا گئری ، کوه ) کیومرث را «گرشاه » نامیده اند و حمزه ٔ اصفهانی این کلمه را به «ملک الطین
یابیش جلعادلغتنامه دهخدایابیش جلعاد. [ج َ ] (اِخ ) شهری بود در مشرق اردن که اسرائیلیان آن را خراب کردند. (سفر داوران 21:8 - 14) و ناحاش عمونی بقصد فتح آن برآمده لکن شاؤل آن را مستخلص