گل بازلغتنامه دهخداگل باز. [ گ ُ ] (نف مرکب ) آنکه به گل بازی کند. (آنندراج ). آنکه شوق پروردن گلهای خوب دارد نه بقصد فروختن : ز بس صحن چمن از خنده ٔ گلزار خُرّم شددر او چون دست گ
لبلغتنامه دهخدالب . [ ل َ ](اِ) شفه . (دهار). لحمی که در مدخل دهان واقع است . قسمت خارجی دهان که دندانها را پوشاند. پرده ٔ پیش دهان که دندانها را پوشاند.نام هر یک از دو قسمت گ
گزبازلغتنامه دهخداگزباز. [ گ َ ] (نف مرکب ) آنکه به گز رقاصی کند. (آنندراج ) : چو رقاص گزباز آید ببزم کند دف به اقبال آهنگ جزم . ملاطغرا (از آنندراج ).رجوع به گزبازی شود.
گزبازلغتنامه دهخداگزباز. [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پایین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه ، واقع در 21 هزارگزی شمال کدکن و یکهزار گزی خاور کال چغوکی . هوای آن معتدل و دارای