گلالیلغتنامه دهخداگلالی . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خالصه بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 39هزارگزی شمال باختری کرمانشاه نزدیک کوربلاغها. هوای آن سرد و دارای 218 تن سکنه است . آب آن از چاه و محصول آن غلات ، حبوبا
گلالیلغتنامه دهخداگلالی . [گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاردولی بخش قروه ٔ شهرستان سنندج ، واقع در 32هزارگزی جنوب خاوری قروه و 15هزارگزی باختر راه شوسه ٔ قروه به همدان . هوای آن سرد و دارای 430</s
چلالیلغتنامه دهخداچلالی . [ چ َ ] (اِخ ) دهی از بخش دهلران شهرستان ایلام که در 33 هزارگزی شمال باختری دهلران و 31 هزارگزی شمال راه شوسه ٔ دهلران به نصریان واقع است . کوهستانی و معتدل است و 30
چلالیلغتنامه دهخداچلالی . [ چ َ / چ ِ ] (اِ) سبدی باشد که زنان پنبه ٔ گلوله کرده و ریسمان ریسیده را در آن نهند. (برهان ) (آنندراج ). سبدی که زنان پنبه ٔ گلوله کرده وریسمان ریسیده و جز آن در وی نهند. (ناظم الاطباء).
گلالیوهلغتنامه دهخداگلالیوه . [ گ َ لی وَ / وِ ] (ص ) ابله . احمق . کالیوه . کالیو. (شعوری ج 2 ورق 306). ظاهراً «کالیوه » و رجوع به گلالتو شود.
نامورواژهنامه آزادنام آور ، مشهور ، معروف نام فامیلی از مردمان کرد و ساکنان اصیل روستای گلالی قروه سنندج میباشد.
خالصهلغتنامه دهخداخالصه . [ ل ِ ص َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه است . این دهستان در شمال باختر کرمانشاه از 6 الی 45 هزارگزی واقع میباشد. خلاصه ٔ اطلاعات جغرافیایی آن بدین قرار است : حدود: از شمال به ده
گلالیوهلغتنامه دهخداگلالیوه . [ گ َ لی وَ / وِ ] (ص ) ابله . احمق . کالیوه . کالیو. (شعوری ج 2 ورق 306). ظاهراً «کالیوه » و رجوع به گلالتو شود.