گلازنه gelazneواژهنامه آزادهنگامی که تعدادی مغز بادام تر را با سوزن به نخ کنند و به شکل گردن بند در آورند و در اتاق بیاویزند این بادام نخ شده را در اصطلاح اهالی روستای کلهرود گلازنه گویند.
لازنهلغتنامه دهخدالازنه . [ ] (اِخ ) قومی اند از تخس و دهی نیز دارند بدین نام . و ایشان را ناحیتی خُرد است . (حدود العالم ).
لوزینهلغتنامه دهخدالوزینه . [ ل َ / لُو ن َ / ن ِ ] (اِ) لوزینج . جوزقند یا جوزآگند امروزی و یا چیزی شبیه بدان بوده است . جوزینق . (دهار). قطائف . (منتهی الارب ). شکر بادام . قسمی شیرینی . حلوا که با کوفته ٔ مغز بادام و عسل یا
لوزینهفرهنگ فارسی معین(لُ یا لَ نِ) (اِ.) یک قسم شیرینی است که از شکر و گلاب و بادام و پسته ساخته شود.
گلازنهواژهنامه آزاد در روستای کلهرود به زنجیره ای از نخ که بادام تر دا در آن به نخ می کنند و ابتداو انتهای نخ را گره می زنند تا بادام خشک شود گلازنه می گویند.
گلازنهواژهنامه آزاد در روستای کلهرود به زنجیره ای از نخ که بادام تر دا در آن به نخ می کنند و ابتداو انتهای نخ را گره می زنند تا بادام خشک شود گلازنه می گویند.
گلازنهواژهنامه آزاد در روستای کلهرود به زنجیره ای از نخ که بادام تر دا در آن به نخ می کنند و ابتداو انتهای نخ را گره می زنند تا بادام خشک شود گلازنه می گویند.