اشتقاق ضربانسازpacemaker lead, pacing leadواژههای مصوب فرهنگستاناتصال بین قلب و منبع نیروی ضربانساز مصنوعی متـ . گیرانۀ ضربانساز
جلوداریlead-out/lead outواژههای مصوب فرهنگستانراهکنشی که در آن دوچرخهسوار، درحالیکه با سرعت میراند، به همتیمی خود اجازه میدهد در باد او بخوابد تا بتواند برای سرعترانی پایانی آماده شود
گلابتونفرهنگ فارسی عمید۱. گلهای برجسته که با رشتههای نقره یا طلا در روی پارچه میدوزند.۲. نخهای زرین یا سیمین که در گلابتوندوزی به کار میرود.
گلابدانفرهنگ فارسی عمیدجای گلاب؛ گلابپاش: ◻︎ مهر از سر نامه برگرفتم / گفتی که سر گلابدان است (سعدی۲: ۳۴۸).
ضفيرةدیکشنری عربی به فارسیقيطان , گلا بتون , مغزي , نوار , حاشيه , حرکت سريع , جنبش , جهش , ناگهان حرکت کردن , جهش ناگهاني کردن , بافتن (مثل توري وغيره) , بهم تابيدن وبافتن , موي سر را با قيطان ياروبان بستن , حلقه کردن , فردادن , پيچاندن , حلقه , فر
گلاب گیریلغتنامه دهخداگلاب گیری . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) عمل گلاب گرفتن . رجوع به گلاب کشیدن و گلاب گرفتن شود.
گلابتونفرهنگ فارسی عمید۱. گلهای برجسته که با رشتههای نقره یا طلا در روی پارچه میدوزند.۲. نخهای زرین یا سیمین که در گلابتوندوزی به کار میرود.
گلابتون دوزیفرهنگ فارسی عمیددوختن نقشونگار و گلهای برجسته بر روی پارچه با رشتههای باریک زرّین و سیمین.