گفت و شنوددیکشنری فارسی به انگلیسیcolloquy, communication, conversation, dialog, dialogue, discourse, give-and-take, talk
گفت و شنودلغتنامه دهخداگفت و شنود. [ گ ُ ت ُ ش َ / ش ِ / ش ُ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) گفتن و شنودن . مباحثه . مکالمه . جر و بحث : تااز برای گفت و شنود است خلق راگوش سخن نیوش و زبان
محاورهفرهنگ مترادف و متضاد۱. صحبت، تکلم، گپ، گفتگو، گفتوشنود ۲. مباحثه، مذاکره، مناظره ۳. مجاورت ۴. گفتگو کردن ≠ مکاتبه
مقاولهفرهنگ مترادف و متضاد۱. معاهده، پروتکل، پیمان، عهدنامه ۲. قرارداد، قولنامه ۳. قولوقرار گذاشتن ۴. گفتوشنود