گفتاریدنلغتنامه دهخداگفتاریدن . [ گ ُ دَ ] (مص ) حرف زدن . (آنندراج ). گفتن و حرف زدن . (ناظم الاطباء).
فتاریدنلغتنامه دهخدافتاریدن . [ ف ِ دَ ] (مص ) کندن . || شکافتن و دریدن و پریشان ساختن . || از هم جدا کردن . || ریختن . (برهان ). رجوع به فتالیدن شود.