گشن گیریلغتنامه دهخداگشن گیری . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) (اصطلاح گیاه شناسی ) عبارت است از آمیختن گامت نر با گامت ماده . در این عمل چند مرحله میتوان در نظر گرفت . اول گرده افشانی ، انتق
گشن گیریفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. آمیزش برای آبستن شدن؛ جفتگیری.۲. گردهافشانی در بعضی گیاهان و درختان برای بارور گشتن.
گشن گرفتنلغتنامه دهخداگشن گرفتن . [ گ ُ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) حامل شدن . آبستن گردیدن : به فرمان خدا زو گشن گیردخدا گفتی شگفتی درپذیرد. نظامی .رجوع به گشن گیری شود.
جفت گیری کردنلغتنامه دهخداجفت گیری کردن . [ ج ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فراهم آوردن نرینه و مادینه را. بهم نزدیک کردن نر و ماده را بقصد باروری . آرامش دادن حیوانی نرینه را با مادینه بقصد نتا
جفت گیریلغتنامه دهخداجفت گیری . [ ج ُ ] (حامص مرکب ) دو چیز را به هم جفت کردن . (نظام ). دو چیز را نیک بهم پیوستن . || حالت جستن نر بر ماده . جفت گرفتن نر ماده را. فراهم آمدن و جماع
تخم کشیلغتنامه دهخداتخم کشی . [ ت ُ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) اصطلاحی است برای گشن گیری چارپایان و مواشی ، که نران فحل و برگزیده را در میان مادگان اندازند جفت گیری را.
مزوکارپوسلغتنامه دهخدامزوکارپوس . [ م ِ زُ ] (فرانسوی ، اِ) جلبکی از تیره ٔ کنژوگه ها جزء گروه جلبکهای سبز یا کلروفیسه ها که ریسه های آن دارای دانه های کلروفیل است . تکثیر این جلبک ب