گسگرهلغتنامه دهخداگسگره . [ گ َ گ َ رَ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان مرکزی شهرستان فومن واقع در 5هزارگزی باختری شهر فومن و هزارگزی جنوب راه فرعی فومن به ماسوله . هوای آن معتدل و دا
گسترهدیکشنری فارسی به انگلیسیcompass, expanse, gamut, horizon, kingdom, purview, range, realm, round, scope, spectrum, sphere, stretch, sweep, tract, width
گسگرلغتنامه دهخداگسگر. [ گ َ گ َ ] (اِخ ) در شمال غربی رشت و از شمال محدود است به طالش دولاب ، از مشرق به مرداب ، از جنوب به فومن و از مغرب بماسال و شاندرمن . طول آن 12 و عرض آن
گنگره جرمانیکوپلیسلغتنامه دهخداگنگره جرمانیکوپلیس . [ گ َ رَ ج ِ ک ُ پ ُ ] (اِخ ) شهر رومی در پنجاه میلی جنوب قصطمونیه واقع بود و ترکها آن را کانقری میگفتند. وقایعنگاران قدیم عرب آن را خنجره