گسترۀ تراصوتیtransonic rangeواژههای مصوب فرهنگستانگسترهای از سرعتهای جسم متحرک در شاره که در فاصلۀ میان دو سرعت به شرح زیر قرار گیرند: الف. سرعتی که در آن فقط یک نقطه از جسم نسبت به شاره با سرعتی بیش از سرعت
گسترۀ بسامد شنیداریaudio frequency rangeواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از طیف انرژی آکوستیکی با بسامد بین 20 تا 20000 ارتعاش در ثانیه، که گوش انسان معمولی آن را تشخیص میدهد متـ . گسترۀ شنیداری audio range
گسترۀ بهینهtessitura (it.)واژههای مصوب فرهنگستانگسترۀ صوتی خاصی از یک بخش، بهویژه بخش آوازی، که در قیاس با کل گسترۀ آن بخش، از آن بیشتر استفاده میشود
گسترۀ پتانسیل حفاظتیprotective potential rangeواژههای مصوب فرهنگستاندامنهای از پتانسیل خوردگی که در آن میتوان به یک مقاومت خوردگی قابلقبول برای هدف معین رسید
گسترۀ پذیرفتنی کلانمغذیacceptable macronutrient distribution rangeواژههای مصوب فرهنگستانحد دریافت کربوهیدرات و چربی و پروتئین بهطوریکه مواد مغذی موردنیاز تأمین شود و خطر بیماریهای مزمن کاهش یابد اختـ . گپکم AMDR
گسترۀ پروژهproject scopeواژههای مصوب فرهنگستانکارهایی که باید برای ارائۀ یک محصول یا خدمت یا نتیجه یا ویژگیها و کارکردهای مشخص انجام شود
چندینلغتنامه دهخداچندین . [ چ َ ] (ق مرکب ) این قدر. (ناظم الاطباء). اینهمه . بدین بسیاری . افاده ٔ تعدد و کثرت کند. (یادداشت مؤلف ). بسیار : بدین خواسته نیست ما را نیازسخن چند
مانالغتنامه دهخدامانا. (نف ) به معنی شبیه و نظیر و مثل و مانند آمده است . (برهان ) (از آنندراج ). مانند را گویند. (فرهنگ جهانگیری ). صفت مشبه از «ماندن » و «مانستن ». ماننده . ش
شاهینلغتنامه دهخداشاهین . (اِ) پرنده ای باشد شکاری و زننده از جنس سیاه چشم . (برهان قاطع). پرنده ای است که بدان شکار کنند. (شرفنامه ٔ منیری ). یکی از مرغان شکاری بسیار جسور و باش
حسبةلغتنامه دهخداحسبة. [ ح ِ ب َ ] (ع مص ) شمردن . حساب . (تاج المصادر زوزنی ). || پنداشتن . (زوزنی ). || مرده را در کفن پیچیده در گور کردن . یا دفن کردن در سنگستان . || (اِ) مز
چهرهلغتنامه دهخداچهره . [ چ ِ رَ / رِ ] (اِ) صورت و روی آدمی باشد. (برهان ). روی . (آنندراج ). صورت و روی آدمی راگویند. (از انجمن آرا). رخ . روی . صورت . سیما. (ناظم الاطباء). ر