گسترهدیکشنری فارسی به انگلیسیcompass, expanse, gamut, horizon, kingdom, purview, range, realm, round, scope, spectrum, sphere, stretch, sweep, tract, width
زیستگاه طبیعیnatural habitatواژههای مصوب فرهنگستانگسترة خشکی یا آبی که دارای ویژگیهای جغرافیایی و زیستی متمایز است و از فعالیتهای انسان تأثیر نپذیرفته است
زیستگاه نیمهطبیعیsemi-natural habitatواژههای مصوب فرهنگستانگستره خشکی یا آبی که دارای ویژگیهای جغرافیایی و زیستی متمایز است و مستقیم یا غیرمستقیم از فعالیتهای انسان تأثیر پذیرفته است