گریوهلغتنامه دهخداگریوه . [ گ َ / گ ِ ری وَ / وِ ] (اِ) پهلوی ، گریو [ گردن ، پشت گردن ] اوستا، گریوا (حاشیه ٔ برهان چ معین ). کوه پست و پشته ٔ بلند را گویند. (برهان ). کوه کوچک
پژهلغتنامه دهخداپژه . [ پ َ ژَ ] (اِ) گریوه . گردنه . سرکوه . کُتل . عقبه . و رجوع به پَژ شود. || زمین پشته . (برهان قاطع). || آستر جامه و غیره .
لردکلغتنامه دهخدالردک . [ ] (اِخ ) (گریوه ٔ...) گریوه ای در طریق میان ماهان و هزو و آن طریق شش فرسنگ مسافت دارد و به ساحل دریا گذرد. (نزهةالقلوب ص 186).
بردلیزلغتنامه دهخدابردلیز. [ ] (اِخ ) گریوه ایست و محل شهر سابق فیروزآباد در خلخال فعلی بدانجا بوده است . (نزهةالقلوب چ اروپا مقاله ٔ سوم ص 81).