گروه جابهجایی 2movement groupواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهناوها و نیز یگانهای بارگیریشده که عازم محل قرار در منطقۀ هدف میشوند
گروه 4platoon 2واژههای مصوب فرهنگستاندستهای از وسایل نقلیه که به دلیل وضعیت چراغهای راهنمایی یا هندسۀ راه با یکدیگر حرکت میکنند
گروه اجتماعیsocial group, group 2واژههای مصوب فرهنگستانشماری از افراد متحد با یکدیگر که براساس الگوهای کمابیش پایدار تعاملی به طور رسمی یا غیررسمی به عضویت یک جمع درمیآیند
لمعهفرهنگ انتشارات معین(لُ عَ) [ ع . ] (اِ.)1 - پارة گیاه خشک . 2 - گروه مردم . 3 - موی سفید که میان موی سیاه باشد. ج . لمع .
خیولفرهنگ انتشارات معین(خُ) [ ع . ] (اِ.) جِ خیل . 1 - گروه اسبان . 2 - گروه سواران . 3 - لشکرها، سپاه ها.
احزابفرهنگ انتشارات معین( اَ) [ ع . ] ( اِ.) جِ حزب . 1 - گروه ها، دسته ها. 2 - گروه های کافران ، شامل برخی از قبایل عرب ، مانند قریش ، غطفان و بنی قریظه ، که با هم متحد شده به جنگ پی