گروافزارhostagewareواژههای مصوب فرهنگستاننرمافزاری که با پرداخت وجهی برای گشودن قفل آن میتوان برای مدت طولانی از همۀ قابلیتهای آن استفاده کرد
گرمافزایلغتنامه دهخداگرمافزای . [ گ َ ف ِ/ ف َ ] (نف مرکب ) از گرما + فزای (فزاینده ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). افزون کننده ٔ حرارت . || (اِ مرکب ) نام ماه سوم از سال ملکی است
گلوافشارلغتنامه دهخداگلوافشار. [ گ ُ / گ َ اَ ] (نف مرکب ) نعت فاعلی از گلو افشاردن . || (حامص مرکب ) ازگلو افتادن . خفه کردن . کشتن بی ذبح : المخنقة؛ گوسفندی که به گلوافشار کشته شو
گروهافزارgroupware, teamware, workgroup softwareواژههای مصوب فرهنگستاننرمافزاری که گروهی از کاربران بهصورت اشتراکی به کار میبرند تا بتوانند اطلاعات خود را مبادله کنند
بمب گرمافشاریthermobaric bombواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بمب که ابتدا بهکمک یک خرج کوچک، ابری از غبار انفجاری ایجاد میکند و سپس آن را با خرج دوم محترق میسازد
سلاح گرمافشاریthermobaric weaponواژههای مصوب فرهنگستاننوعی سلاح که ابتدا بهکمک یک خرج کوچک، اَبری از غبار انفجاری ایجاد میکند و سپس آن را با خرج دوم محترق میسازد
گاو افشارلغتنامه دهخداگاوافشار. [ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میانکوه بخش مهریز شهرستان یزد، واقع در 18 هزارگزی جنوب مهریز و 16 هزارگزی باختر جاده ٔ یزدبانار. کوهستانی ،معتدل ، دار
گرمافزایلغتنامه دهخداگرمافزای . [ گ َ ف ِ/ ف َ ] (نف مرکب ) از گرما + فزای (فزاینده ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). افزون کننده ٔ حرارت . || (اِ مرکب ) نام ماه سوم از سال ملکی است
گلوافشارلغتنامه دهخداگلوافشار. [ گ ُ / گ َ اَ ] (نف مرکب ) نعت فاعلی از گلو افشاردن . || (حامص مرکب ) ازگلو افتادن . خفه کردن . کشتن بی ذبح : المخنقة؛ گوسفندی که به گلوافشار کشته شو
منخنقةلغتنامه دهخدامنخنقة. [ م ُ خ َ ن ِ ق َ ] (ع ص ) خفه شده . منخنق . (ناظم الاطباء). گوسفندی که به گلوافشار کشته شود. (مهذب الاسماء) : حرمت علیکم المیتة و الدم و لحم الخنزیر و