26 فرهنگ

1260 مدخل


گرمی

garmi

گرم بودن.
⟨ گرمی نمودن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز]
۱. دوستی نشان دادن؛ اظهار دوستی کردن.
۲. مهر ورزیدن؛ مهربانی کردن.

۱. حرارت، دم، دما، گرما
۲. تندی، حدت، شدت
۳. عتاب، ≠ برودت، سردی

ardor, glow, neighborliness, warmth