از گرما بیهوش شده بودم (/ از گرما از هوش رفته بودم).گویش اصفهانی تکیه ای: az garmâ vihuš geluwabâɂun. طاری: az garmâ höš-vâ bešdaboyun. طامه ای: az garmâ vihuš vebeɹabeɹon. طرقی: az garmâ bihöš bebiyaboyo. کشه ای: az garmâ bi
گرفته شدهاستگویش اصفهانی تکیه ای: giratabebiya طاری: hâgiriyâya طامه ای: gitabobeɹe طرقی: hâgiriyâya کشه ای: --------- نطنزی: geretababiya
الکللغتنامه دهخداالکل . [ اَ ک ُ ] (اِ) این کلمه در قرن شانزدهم از «الکحل » عربی عاریه گرفته شده است . (نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال 3 شماره 3 و 4 ص 93) (لاروس کبیر مدیکال
حاجی بابا افشارلغتنامه دهخداحاجی بابا افشار. [ اَ ] (اِخ ) یکی از کسانی است که اولین بار برای تحصیل به اروپا رفتند و یکی از علل رفتن برای تحصیل به اروپا این بود که در طی دوره ٔ اول جنگهای
کیمیاواژهنامه آزادبه عقیدۀ قدما، کیمیا اکسیری است که می تواند مس را به طلا تبدیل کند. و البته، به این دلیل که هرگز این اکسیر یافت نشد، کیمیا را نایاب و دست نیافتنی نیز معنی کرده
ابوریحانلغتنامه دهخداابوریحان . [ اَ رَ ] (اِخ ) بیرونی . محمدبن احمد خوارزمی بیرونی . از اجله ٔ مهندسین و بزرگان علوم ریاضی . او یکی از نوادر دُهاةِ اعصار و نمونه ٔ کامل ذکاء و فطن
طوسلغتنامه دهخداطوس . (اِخ ) ناحیتی است (به خراسان ) و اندر وی شهرکهاست چون طوران و نوقان و بروغون و رایکان و بنواذه و اندر میان کوههاست و اندر کوههای وی معدن پیروزه است و معدن