گردیدنلغتنامه دهخداگردیدن . [ گ َ دی دَ ] (مص ) پهلوی گرتیتن ، وشتن ، اوستا «ورت » ، هندی باستان «ورتت » ، ورت [ گردیدن ، چرخیدن ]، کردی «گروان » . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین )
انفیهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهگردی قهوهایرنگ و مکیف و عطسهآور که باعث تحریک غشای بینی میشود و جریان اشک را زیاد میکند.
نشاستهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهگردی سفید، بیبو، بیمزه که برای آهار دادن پارچه و ساختن پودر و چسب و پختن بعضی خوراکها به کار میرود. در طب نیز استعمال میشود.
گردی چاهلغتنامه دهخداگردی چاه . [ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه دوراهی حرمک به زابل میان دوراهی حرمک و تاسوکی ، واقع در 32500هزارگزی دوراهی حرمک .