گردنه ٔ الردلغتنامه دهخداگردنه ٔ الرد. [ گ َ دَ ن َ ی ِ ؟ ] (اِخ ) گردنه ای است در تبریز به اهر میان قره قپه و الرد، واقع در 61200گزی تبریز.
گرده آلولغتنامه دهخداگرده آلو. [ گ ِ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) آلوگرده باشد و آن میوه ای است شبیه به زردآلو. (برهان ) (آنندراج ).
طغرائیلغتنامه دهخداطغرائی . [ طُ ] (اِخ ) یاقوت آرد: حسین بن علی بن محمدبن عبدالصمد الاستاد، مؤیدالدین ، ابواسماعیل الاصبهانی ، المعروف بالطغرائی . کلمه ٔ طغرائی منسوب به کسی است
شیرازلغتنامه دهخداشیراز. (اِخ ) نام شهری دلگشا در فارس که اکنون حاکم نشین این مملکت است و شراب آنجا در خوبی معروف همه ٔ عالم و موطن شیخ سعدی و خواجه حافظ و مقبره ٔ آنها در این شه
بابک خرم دینلغتنامه دهخدابابک خرم دین . یا خرمی [ ب َ ک ِ خ ُ ر رَ ](اِخ ) ابن الندیم در الفهرست آرد: واقدبن عمرو تمیمی که تاریخ بابک کرده است گوید: پدر بابک روغنگری از مردم مدائن بود و
تبریزلغتنامه دهخداتبریز. [ ت َ ] (اِخ ) نام شهری است در آذربایجان در اقلیم پنجم ... و مردم آنجا اکثر آهنگرند و جلال الدین سیوطی در لب الالباب نوشته که تبریز بالکسر شهری است قریب
طهرانلغتنامه دهخداطهران . [ طِ ] (اِخ ) دهیست به ری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). یاقوت در معجم البلدان آورده که :از مردی اهل ری که محل وثوق و اعتماد بود، شنیدم که : طهران دیهی اس