گردمانhenge, henge monumentواژههای مصوب فرهنگستانمحوطهای آیینی و معمولاً مدور، محصور با چوب یا سنگ، مربوط به پیشازتاریخ که گاه گرداگرد آن دیوار یا خندق و خاکریز وجود دارد
گردمانهلغتنامه دهخداگردمانه . [ گ ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) گرم دانه که نوعی از تخم مازریون باشد. معرب آن جردمانق است . (برهان ) (آنندراج ).
گردمانهلغتنامه دهخداگردمانه . [ گ ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) گرم دانه که نوعی از تخم مازریون باشد. معرب آن جردمانق است . (برهان ) (آنندراج ).
خُردگردمانmini henge, hengiform monumentواژههای مصوب فرهنگستانگردمانی که قطر آن کمتر از بیست متر باشد
گَرد آبپذیرwettable powderواژههای مصوب فرهنگستانسم یا کودی گَردمانند که با آب مخلوط میشود و میتوان آن را بر روی گیاهان افشاند
گرداسنگstone circleواژههای مصوب فرهنگستانحلقهای از افراشتهسنگها که ممکن است بخشی از یک گردمان باشد