گشایش دادنلغتنامه دهخداگشایش دادن . [ گ ُ ی ِ دَ ] (مص مرکب ) وسعت دادن . توسعه دادن . || مجازاً، بر روزی کسی افزودن . زندگانی او را مرفه ساختن : جهان آفرینت گشایش دهادکه گر وی ببندد
جامعهمحوریsociocentrismواژههای مصوب فرهنگستانگرایش به ترجیح دادن نیازها و علائق و چشماندازهای یک گروه اجتماعی بر ملاحظات خودمحورانۀ فرد
زوجلغتنامه دهخدازوج . [ زَ ] (ع مص ) فساد انداختن میان قوم و برآغالانیدن ایشان را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || (اِ) شوی و زن . (منتهی الارب )
دُژانگاری شواهدگریزbase rate fallacy, base rate neglectواژههای مصوب فرهنگستانگرایش ذهن به مبنا قرار دادن قضاوتی ویژه و بیتوجهی به یافتههای آماری و شواهد ناسازگار با آن قضاوت
دُژانگاری عطفیconjunction fallacyواژههای مصوب فرهنگستانگرایش به این فرض که احتمال رخ دادن شرایط خاص بیشتر از شرایط عام است