گشایش دادنلغتنامه دهخداگشایش دادن . [ گ ُ ی ِ دَ ] (مص مرکب ) وسعت دادن . توسعه دادن . || مجازاً، بر روزی کسی افزودن . زندگانی او را مرفه ساختن : جهان آفرینت گشایش دهادکه گر وی ببندد
گرایشدیکشنری فارسی به انگلیسیattitude, attraction, bent, bias, disposition, drift, fancy, gravitation, interest, ism, leaning, penchant, proclivity, sentiment, set, streak, tendency, tenor,
جامعهمحوریsociocentrismواژههای مصوب فرهنگستانگرایش به ترجیح دادن نیازها و علائق و چشماندازهای یک گروه اجتماعی بر ملاحظات خودمحورانۀ فرد
زوجلغتنامه دهخدازوج . [ زَ ] (ع مص ) فساد انداختن میان قوم و برآغالانیدن ایشان را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || (اِ) شوی و زن . (منتهی الارب )
دُژانگاری شواهدگریزbase rate fallacy, base rate neglectواژههای مصوب فرهنگستانگرایش ذهن به مبنا قرار دادن قضاوتی ویژه و بیتوجهی به یافتههای آماری و شواهد ناسازگار با آن قضاوت
دُژانگاری عطفیconjunction fallacyواژههای مصوب فرهنگستانگرایش به این فرض که احتمال رخ دادن شرایط خاص بیشتر از شرایط عام است