گراورلغتنامه دهخداگراور. [ گ ِ وُ ] (فرانسوی ،اِ) تصویر چیز کنده شده وحکاکی شده . شکل کنده شده . صورت کلیشه شده . نقش . رسم .
گراورفرهنگ انتشارات معین(گِ وُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - قطعه فلزی که برای چاپ تصویر یا دستخط در چاپ مسطح به کار می رود و نخست نوشته یا تصویر را به طریقه ای شبیه چاپ عکس بر روی این قطعه فلز ث
گراور کردنلغتنامه دهخداگراور کردن . [ گ ِ وُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) قالب تصویر ساختن . گراور ساختن . رجوع به گراور شود.
گراورسازیلغتنامه دهخداگراورسازی . [ گ ِ وُ ] (حامص مرکب ) عمل گراور ساختن . قالب تصویر درست کردن . || (اِ مرکب ) محل گراورسازی . رجوع به گراور شود.