گرانیسنج هوابُردairborne gravimeter, airborne gravity meterواژههای مصوب فرهنگستانگرانیسنج ارتقایافتهای که برای استفاده در هواگرد بر روی سکویی ثابت نصب شده و مجهز به حسگرهای زمانواقعی رقمی و سامانههای واپایش سکوی متحرک است
گرانیسنجgravimeter, gravity meterواژههای مصوب فرهنگستانسنجافزار بسیار حساسی که برای اندازهگیری تغییرات میدان گرانشی به کار میرود
گرانیسنج کِشَندیtidal gravimeterواژههای مصوب فرهنگستانگرانیسنجی که برای اندازهگیری تغییر گرانی براثر نیروی کشَندی در زمین سخت به کار میرود
گرانیسنج ناپایدارنماastatized gravimeter, unstable gravimeter, labilized gravimeter, astatic gravimeter, pseudoastatized gravimeterواژههای مصوب فرهنگستانگرانیسنجی که در آن نیروی گرانی با نیروی بازدارنده، نزدیک به حالت تعادل ناپایدار است
گرانیسنجی هواییaerogravity, airborne gravity, aerogravimetryواژههای مصوب فرهنگستانروش جمعآوری و پردازش دادههای میدان گرانی زمین با یک هواگرد متحرک
تصحیحهای گرانیسنجی هواییaerogravity correctionsواژههای مصوب فرهنگستانتصحیحهایی که بر روی دادههای گرانی هوایی برای جبران اثر عوامل مختلف، ازجمله حرکت عمودی هواگرد یا تغییر جهت آن یا سرعت سکوی متحرک و مانند آن انجام میشود
چاهگرانیسنجborehole gravimeterواژههای مصوب فرهنگستانگرانیسنج مجهز به سامانۀ قرائت از دور برای اندازهگیری گرانی در داخل چاه
گرانیسنج کِشَندیtidal gravimeterواژههای مصوب فرهنگستانگرانیسنجی که برای اندازهگیری تغییر گرانی براثر نیروی کشَندی در زمین سخت به کار میرود
زمینوار گرانیسنجشیgravimetric geoidواژههای مصوب فرهنگستانتقریبی برای زمینوار که از دادههای گرانیسنجی به دست میآید
گرانی باقیماندهresidual gravityواژههای مصوب فرهنگستاناختلاف میان دادههای گرانی مشاهدهشده و گرانی منطقهای در گرانیسنجی
گران سنجفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. وزین؛ سنگین.۲. گرانقیمت: ◻︎ چو شاه آن متاع گرانسنج دید / چو دریا یکی دشت پرگنج دید (نظامی۵: ۸۰۲).