دستۀ جو یا گندم دروکرده.
۱. ثقیل، سنگین، وزین
۲. پرقیمت، قیمتی، گرانبها
۳. سخت، شدید
۴. بزرگ، سترگ، عظیم
۵. انبوه، بسیار، زیاد، فراوان
۶. دشوار، صعب، مشکل
۷. تحملناپذیر، زننده، غیرقابلتحمل، ناگوار ≠ ارزان، سبک، نازل
advanced, costly, dear, dearly, expensive, grave, heavy, high, ponderous, precious, prohibitive, tight