عزیز؛ مکرم؛ محترم؛ ارجمند.
〈 گرامی داشتن: (مصدر متعدی) عزیز داشتن؛ محترم داشتن.
〈 گرامی شدن: (مصدر لازم) [قدیمی] عزیز شدن؛ ارجمند شدن.
〈 گرامی شمردن: (مصدر متعدی) عزیز شمردن؛ محترم دانستن.
〈 گرامی کردن: (مصدر متعدی) عزیز کردن؛ ارجمند کردن.
ارجمند، دوستداشتنی، عزیز، محبوب، محترم، نازنین، والا
beloved, bosom, darling, precious, reverend, welcome