گراف سودار بیدورdirected acyclic graphواژههای مصوب فرهنگستاننوعی گراف که از آن بهمنظور ارتقای امنیت سامانة رمزارز در برابر تقلب و ممانعت از خرج کردن مضاعف رمزارز رقمی (digital coin) استفاده میشود اختـ . گرسوب DAG
گرافgraph 1واژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای ناتهی از نقطهها به نام رأس که بعضی از آنها با پارهخطهایی به نام یال به هم وصل شدهاند
گراف وزندارweighted graphواژههای مصوب فرهنگستانگرافی که به هر یال آن عددی حقیقی به نام وزن نسبت داده شده است
گراف بیسوundirected graphواژههای مصوب فرهنگستانگرافی که در آن جهتی برای یالها در نظر گرفته نشده است
آنلغتنامه دهخداآن . (ضمیر، ص ) اسم اشاره بدور، چنانکه «این » اسم اشاره به نزدیک است . ج ، آنان ، آنها. و گویند آنان مخصوص بذوی الروح و آنها در غیرذوی الروح و هم در ذوی الروح م
غازانلغتنامه دهخداغازان . (اِخ ) فرزند ارغون بن اباقابن هولاکوبن تولوی بن چنگیز، هفتمین ایلخانان مغولی (از هلاکو ببعد) ایران است که از سال 694 تا سال 703 هَ . ق . فرمانروای کشور
ساتگینیلغتنامه دهخداساتگینی . (اِ) قدح و پیاله ٔ بزرگ شرابخوری را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ) (انجمن آرا). بادیه . باطیه . پیاله ٔ بزرگ : ساقیا ساتگینی اندر ده مطربا رود
بیژنلغتنامه دهخدابیژن . [ ژَ ] (اِخ ) نام پسر گیو نواده ٔ گودرز و خواهرزاده ٔ رستم . از پهلوانان و ناموران داستانی ایران بروزگار کیخسرو. داستان او و دلاوریهایش در شاهنامه ٔ فردو