گراسیانلغتنامه دهخداگراسیان . [ گ ِ ] (اِخ ) یسوعی و نویسنده ٔ اسپانیولی . او راست مجموعه ای در بذله گویی . متولد 1601 م . و متوفی در 1658 م .
راسانلغتنامه دهخداراسان . (ع اِ) اونه . بطول یک اون . یک ذراع . و اون واحد طول بوده است در قدیم در فرانسه ، برابریک متر و هشتاد و هشت یا یک ذراع . (دزی ج 1 ص 496).
راشیانFagaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از راشسانانِ درختی یا درختچهای با برگهای سادۀ متناوب و کامل و دندانهدار یا لَپدار و گلهای تکجنسی با گُلآذین دُمگربهای (catkin) و میوۀ فندقی یک یا دودانهای که گریبانی پیالهمانند آن را احاطه کرده است
رایشانواژهنامه آزاداندیشیدن بسیار و انبوه، رویش بسیار اندیشه و رای، خیزش در رویش اندیشه و رای، رویش ناگهانی اندیشه های بسیار، اندیشه زار انبوه، رای داری و رای پروری بسیار...
پرسان پرسانلغتنامه دهخداپرسان پرسان . [ پ ُ پ ُ ] (ق مرکب ) با سؤال از بسیار کس : پرسان پرسان به کعبه می بتوان رفت .پرسان پرسان روند بهندوستان .؟