26 فرهنگ

175 مدخل


گرازیدن

gorāzidan

با ناز و تکّبر راه رفتن؛ خرامیدن: ◻︎ باغ ملک تو را مباد خزان / تا در او چون بهار بگرازی (انوری: ۴۷۸).

saunter, shuffle