گلاگونهلغتنامه دهخداگلاگونه . [ گ ُ ن َ / ن ِ] (اِ مرکب ) غازه و گلگونه و آن چیزی باشد سرخ که زنان به روی مالند. (برهان ) (آنندراج ) (الفاظ الادویه ). سرخاب . و رجوع به گلگونه ، وا
گلاگونهلغتنامه دهخداگلاگونه . [ گ ُ ن َ / ن ِ] (اِ مرکب ) غازه و گلگونه و آن چیزی باشد سرخ که زنان به روی مالند. (برهان ) (آنندراج ) (الفاظ الادویه ). سرخاب . و رجوع به گلگونه ، وا
کوله رفتنلغتنامه دهخداکوله رفتن . [ ل َ / ل ِ رَ ت َ ] (مص مرکب ) به تنور افتادن و گردگونه شدن نان بسته ٔ به تنور. جمع شدن خمیر در تنور و در آتش افتادن . جدا شدن خمیر از دیوار تنور و