لغتنامه دهخدا
رهگذری . [ رَ گ ُ ذَ ] (اِ مرکب ) راه تنگ . || محل بهم رسیدن دو راه یا بیشتر. (ناظم الاطباء). || (ص نسبی ) عابر. مارّ. رهگذر. راهگذار. مسافر. ماره . (یادداشت مؤلف ): نغل ؛ کنده بود که رهگذریان جهت چارپایان در کوه و دشت بکاوند تا شب آنجا آرام گیرند. (لغت فرس اسدی ) <span clas