گذاشتنگویش اصفهانی تکیه ای: vehali طاری: vâhašt(mun) طامه ای: veɂaštan / viyaštan طرقی: vâhašdmun کشه ای: vâhaštmun نطنزی: vâheštan
گذاشتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. نهادن، هشتن ۲. قراردادن، وضع کردن ۳. جادادن ۴. رها کردن، ول کردن ۵. اجازهدادن، رخصتدادن ۶. باقیگذاشتن، بجاگذاشتن
گذاشتندیکشنری فارسی به انگلیسیallow, enter, interpose, lay, leave, let, permit, place, put, rest, set, leave
گزاشتنلغتنامه دهخداگزاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص ) بجا آوردن .ادا کردن . رجوع به گذاردن و گذاشتن و گزاردن شود.- گزاشته آمدن ؛ متروک ماندن : و بنده را آن خوشتر آید که امروز بر راه وی رف