گذار تابشزاradiative transitionواژههای مصوب فرهنگستانگذار بین حالتهای کوانتومی که با گسیل تابش همراه است
گذارلغتنامه دهخداگذار. [ گ ُ ] (اِمص ) ریشه ٔ فعل گذاردن . گذاشتن . || عبور. مرور. گذشتن : هم به چنبر گذار خواهد بوداین رسن را اگرچه هست دراز. رودکی .اگر خود بهشتی وگر دوزخی است
گذارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر نتقال، گذر، تحول، حرکت، حرکت ازیک مرحله بهمرحلۀ دیگر مرحلۀ تبدیل، عبور، عبور نصفالنهاری، تحویل، اعتدال، حرکت وضعی، سالتحویل سن بلوغ اجزای پروسه: