گدار کوراسپیدلغتنامه دهخداگدار کوراسپید. [ گ ُ اِ ] (اِخ ) از جمله ٔ گردنه های مرتفعو تنگه های باریک است . که راه روی اردکان قافله به کازرون و فهلیان است . (از جغرافیای غرب ایران ص 32).
گدارفرهنگ انتشارات معین(گُ) (اِ.) معبر و گذرگاه در آب ، پایاب ، جای کم عمق رودخانه که می توان پهنای آن را بدون شنا کردن پیمود.
گُداْرگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی جویا شدن از حال و احوال ، پرس و جو از کاری یا چیزی یا کسی ، قنات ، کاریز ، راه عبور از کوه
گدار نارکنلغتنامه دهخداگدار نارکن . [ گ ُ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهگیلویه ٔ شهرستان بهبهان ، در 1000گزی جنوب لنده مرکز دهستان و 42هزارگزی شمال اتومبیل رو بهبهان .