گتلغتنامه دهخداگت . [ گ ُ ] (فعل ماضی ) مخفف گفت است . قاضی هجیم آملی مازندرانی قصیده ای گفته در آخر آن گوید : این بدان وزنه که دقیقی گت تن تنا تن تنا تنا ناؤ .بندار رازی گفت
گت مرانلغتنامه دهخداگت مران . [ گ ِ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان رمشک بخش کهنوج شهرستان جیرفت ، در 187000گزی جنوب خاوری کهنوج و 15000گزی باختر راه مالرو رمشک گابریک . سکنه ٔ
گونگورا ای آرگوتلغتنامه دهخداگونگورا ای آرگوت .[ گُن ْ گ ُ گُت ْ ] (اِخ ) نام شاعر اسپانیائی که است که در سال 1561 م . در کوردوا به دنیا آمد. سبک روشن و واضح او مکتبی به نام گوندوریسم به وج
پیته نولغتنامه دهخداپیته نو. [ ت َ ن َ ](اِخ ) دهی از دهستان شهریاری بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری واقع در 35 هزارگزی جنوب باختری بهشهر و 2 هزارگزی جنوب رودخانه ٔ نکا. کوهستانی ، جن
روجلغتنامه دهخداروج . (اِ) بر وزن و معنی روز است که بعربی نهار خوانند. (برهان قاطع). بمعنی روز است و در لغت تبری و دری جیم با زاء تبدیل می یابد، و رازی را که منسوب به شهر ری اس
طلیطلةلغتنامه دهخداطلیطلة. [ طُ ل َ طُ ل َ / طُ ل َ طَل َ ] (اِخ ) شهری است (دراندلس ) بر بر کوه ، و رود تاجه از گرد وی برآید. (حدود العالم ). و از آن تا قرطبه هفت روز راه بوده اس