گبهلغتنامه دهخداگبه . [ گ َب ْ ب َ / ب ِ ] (اِ) شیشه ٔ حجام را گویند که بدان حجامت کند. (برهان ) (آنندراج ). شاخ حجامت . || خرسک . نوعی قالی که پود دراز دارد.
سوگیری به کالای داخلیhome consumption bias, home biasواژههای مصوب فرهنگستانگرایش مصرفکنندگان به مصرف بیشتر کالاهای داخلی در قیاس با میانگین جهانی و مصرف نسبتاً کمتر محصولات خارجی
انتگرالگیری جزءبهجزءintegration by partsواژههای مصوب فرهنگستانروشی در انتگرالگیری که در آن از فرمول مشتق حاصلضرب دو تابع استفاده میشود
شرکتبهکارمندbusiness-to-employee, B2Eواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تجارت الکترونیکی که در آن کارمندان درخواست لوازم و ملزومات کاری خود را بهصورت الکترونیکی به شرکتهای فروشنده ارسال میکنند
لغو به خواست مسافرcancellation by the travellerواژههای مصوب فرهنگستانفسخ قرارداد سفر یا خدمات گردشگری به خواست مسافر قبل از استفاده از آن
گبه حشاللغتنامه دهخداگبه حشال . [ گ ُب ْ ب ِ ح َ ] (اِخ ) دهی از بخش موسیان شهرستان دشت میشان ، در 56هزارگزی جنوب خاوری موسیان و 6هزارگزی باختر راه فکه به موسیان . دشت و گرمسیری و سکنه ٔ آن 80 تن
فرشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد گلیم، گبه، جانماز، بساط، بوریا، پادری، تودری، زیرانداز، پشتی، قالیچه، سرانداز، کناره، تخته ذرعونیم مخده ◄ صندلی نقش قالی ◄نگار رنگ فرش ◄سفید 427 ...
گبه حشاللغتنامه دهخداگبه حشال . [ گ ُب ْ ب ِ ح َ ] (اِخ ) دهی از بخش موسیان شهرستان دشت میشان ، در 56هزارگزی جنوب خاوری موسیان و 6هزارگزی باختر راه فکه به موسیان . دشت و گرمسیری و سکنه ٔ آن 80 تن