گادرواژهنامه آزادنام رودی است در شهرستان اشنویه که از کوههای مرزی ایران ، عراق و ترکیه سرچشمه می گیرد. به آن گدارچای یا رود مادر نیز می گویند.
گیریهواژهنامه آزاد(تالشی) گیریه (giryia) ییلاق؛ از دو بخش (گی+ ریه) تشکیل شده است. قسمت اول آن، واژۀ «گی» همان «گا» در تالشی است که در پارسی باستان، با تلفظ «گئو» به معنی گاو بود
گاولغتنامه دهخداگاو. (اِ) ایرانی باستان : گاو ، پهلوی : گاو ، کردی : گا . افغانی : گوا . اُسِّتی : یگ ، قوگ (گاو ماده ). بلوچی : گک گکس (گاو، گاو ماده ، گاو نر). وخی : گیو ، گو
غژغاولغتنامه دهخداغژغاو. [ غ َ ] (اِ مرکب ) به معنی غژغا است که گاو قطاس باشد، و بعضی دم آن گاو را قطاس میگویند جهت آنکه اصل این لغت کژگاو است ؛ یعنی ابریشم گاو، چه کژ به معنی اب
گالغتنامه دهخداگا. (ترکی ، حرف اضافه ) در ترکی ترجمه ٔ حرف «با» که برای الصاق و صله آید و ترجمه ٔ حرف «اِ» که حرف ربط است و در بعضی جاها افاده ٔ مفعولیت نیز میکند. (غیاث ) (آن
گورگاورزلغتنامه دهخداگورگاورز. [ گا وِ ] (اِخ ) دهی است از بخش گوران شهرستان اسلام آباد غرب واقع در 22000 گزی شمال باختری گهواره و 3000 گزی درینجه . کوهستانی و سردسیر و دارای 275 تن