فاصلۀ میان دو پا هنگام راه رفتن؛ قدم.
〈 گام برداشتن: (مصدر لازم) به راه افتادن؛ قدم برداشتن.
〈 گام برگرفتن: (مصدر لازم) = 〈 گام برداشتن
〈 گام بیرون نهادن: (مصدر لازم) [قدیمی]
۱. قدم بیرون گذاشتن.
۲. از حد خود تجاوز کردن.
〈 گام زدن: (مصدر لازم) [قدیمی] قدم زدن؛ قدم برداشتن؛ راه رفتن: ◻︎ اگر گامی زدم در کامرانی/ جوان بودم چنین باشد جوانی (نظامی۲: ۲۶۳).
〈 گام سپردن: (مصدر لازم) [قدیمی] راه پیمودن؛ طی طریق کردن
〈 گام شمردن: (مصدر لازم) [قدیمی]
۱. قدم برداشتن؛ گام زدن.
۲. از روی حساب و بهاحتیاط قدم برداشتن.
〈 گام گذاردن: (مصدر لازم) = 〈 گام نهادن
〈 گام گذاشتن: (مصدر لازم) = 〈 گام نهادن
〈 گام نهادن: (مصدر لازم) قدم گذاشتن.
۱. پا، خطوه، قدم، مشی
۲. افسار، دهنه، لجام، لگام
footstep, instance, pace, remove, step, stride