گال ویلغتنامه دهخداگال وی . [ ل ِ وِ ] (اِخ ) عالم سامی شناس فرانسوی که در 1869 م . لباس اعراب بدوی پوشیده داخل عربستان شد و هفتاد سند راجع به زبان سامی به دست آورد. رجوع به ایران
گالوانومترفرهنگ انتشارات معین(نُ مِ) [ فر. ] (اِ.) اسبابی برای آشکارسازی یا اندازه گیری جریان های الکتریکی ضعیف .
گاللغتنامه دهخداگال . (اِخ ) (قدیس ) شاگرد قدیس کُلُمبان و مؤسس صومعه ای بنام خود در سویس (551 - 646 م .). ذکران وی در 16 اکتبر است .
گاللغتنامه دهخداگال . (اِخ ) یکی از مشاهیر حکمای طبیعی است . بنای علم موسوم به «مبحث القحف » را وی گذارد و بسال 1758 م . در قصبه ٔ تیغ نرون از گراندکی باره به دنیا آمده و در سن
استانلیلغتنامه دهخدااستانلی . [ اِ ] (اِخ ) جان رُلاندز. معروف به هنری مرتن ، کاشف افریقای مرکزی . وی بدانجا لیونگستُن را بازیافت . مولد استانلی دِنبی (گال ) (1841 - 1904).
ژرژ سوملغتنامه دهخداژرژ سوم . [ ژُ ژِ س ِوْ وُ ] (اِخ ) (جُرج سوم ) پادشاه انگلیس . مولد لندن بسال 1738 و وفات در ویندسر بسال 1820 م . پسر فردریک امیر گال . در زمان وی مستعمره ٔ آم
ارزنلغتنامه دهخداارزن . [ اَ زَ ] (ع اِ) معرب ارژن . چوبی که از وی عصا سازند. (غیاث ). درختی است سخت چوب که از وی عصا سازند. (منتهی الأرب ). نوعی از بادام کوهی که ثمر آن بسیار