گالش کلالغتنامه دهخداگالش کلا. [ ل ِ ک َ ] (اِخ ) نام یکی از قرای هفتگانه ٔ رکن کلا از دهستان تالارپی بخش مرکزی شهرستان شاهی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
گالش کلالغتنامه دهخداگالش کلا. [ ل ِ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان رودپی بخش مرکزی شهرستان ساری ، واقع در 16 هزارگزی شمال ساری و 4 هزارگزی باختر شوسه ٔ ساری به فرح آباد دشت ، هوای آن معتدل مرطوب مالاریائی ، دارای <span class="hl" di
گالش کلالغتنامه دهخداگالش کلا. [ ل ِ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشت سر بخش مرکزی شهرستان آمل ، واقع در 4 هزاروپانصدگزی خاور آمل . دشت معتدل مرطوب مالاریائی ، دارای 130 تن سکنه ، لهجه ٔ آنان مازندرانی و فارسی . آب آن از رودخان
گالش کلالغتنامه دهخداگالش کلا. [ ل ِ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گیلخواران بخش مرکزی شهرستان شاهی ، واقع در 11 هزارگزی شمال باختری جویبار. دشت معتدل مرطوب مالاریائی ، دارای 580 تن سکنه . لهجه ٔ آنان مازندرانی و فارسی . آب آن ا
گالش کلالغتنامه دهخداگالش کلا. [ ل ِ ک َ ] (اِخ ) دهی است از لفوز بخش مرکزی شهرستان شاهی ، واقع در 15 هزارگزی جنوب باختری شیرگاه کوهستان جنگلی ، هوای آن معتدل مرطوب مالاریائی . دارای 750 تن سکنه . زبان آنان مازندرانی و فارسی . آب
نوار دگرنامalias bandواژههای مصوب فرهنگستانمؤلفههایی از نشانک/ سیگنال که محتوای بسامد اولیۀ آنها خارج از پهنای نوار نایکوئیست (nyquist bandwidth) است، ولی براثر نمونهبرداری بر روی نوار گذر (pass band) افتاده است
صافی دگرنامalias filter, antialias filterواژههای مصوب فرهنگستاننوعی صافی که قبل از نمونهبرداری به کار میرود تا بسامدهای ناخواستهای که در نتیجۀ نمونهبرداری امکان دگرنامی دارند حذف شوند
اطلس حریقfire atlasواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ منسجمی از نقشهها و نمودارها و آمارهای مربوط به آتشسوزیها که مبنای برنامۀ مقابله با آتش قرار میگیرد
اطلس زبانیlinguistic atlasواژههای مصوب فرهنگستانگونهای کتاب مرجع حاوی اطلاعاتی درباره پراکندگی زبانهای جهان متـ . اطلس زبانها
گالش کلاملغتنامه دهخداگالش کلام . [ ل ِ ک ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان مرکزی بخش لنگرود شهرستان لاهیجان ، واقع در 12 هزارگزی خاور لنگرود و هزارگزی راه فرعی لنگرود به چمخاله جلگه ، هوای آن معتدل مرطوب ، مالاریائی ، دارای 210 تن سک
لفورلغتنامه دهخدالفور. [ ل َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش سوادکوه شهرستان شاهی است . این دهستان در قسمت جنوب باختری شیرگاه و علیای دهستان بابل کنار واقع و منطقه ای است کوهستانی ، جنگلی و دارای هوای مرطوب و معتدل . آب آن از سه رودخانه ٔ پی رود، کرسنگ و ازر حاصل میشود. محصول عمده ٔ این دهس
کلالغتنامه دهخداکلا. [ ک َ ] (پسوند) به پارسی و تبری ، قریه و دیه و محله را نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). در بعض اسامی امکنه ٔ گیلان و مازندران این کلمه به آخر می پیوندد، و شاید در اصل قلعه ٔعربی همین کلمه باشد. مزید مؤخر امکنه چنانکه در: آرد کلا، آزادکلا، اثرکلا، اتی کلا، اجبارکلا، اح
گالشلغتنامه دهخداگالش . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) در لهجه ٔ مازندرانی و گیلکی شبان گاو را گویند چنانکه کرد در همانجا شبان گوسفند است . گاودار. گله دار.
گالشدیکشنری فارسی به انگلیسیboot, cowhand, cowherd, galosh, galoshe, overshoe, rubbers, Wellington (bo
گالشفرهنگ فارسی معین(لِ یا لُ) [ فر. ] (اِ.) کفش لاستیکی که یا مستقیماً آن را به پا کنند و یا کفش چرمی را برای حفظ از گل و باران داخل آن نمایند.
سگالشلغتنامه دهخداسگالش . [س ِ ل ِ ] (اِمص ) فکر و اندیشه . (غیاث ). اندیشمندی . (شرفنامه ). فکر و اندیشه نمودن . (برهان ) : ای مج کنون تو شعر نو از برکن و بخوان از من دل و سگالش و از تو تن و زبان . رودکی .سگالش بباید به هر کار جست
اسگالشلغتنامه دهخدااسگالش . [ اِ ل ِ ] (اِمص ) اسم اسگالیدن . سگالش . اندیشه . تفکر. فکر. خیال . (برهان ) : او نمی خندد ز ذوق مالشت او همی خندد بر آن اسگالشت . مولوی .|| اندیشه مند را نیز گفته اند که صاحب فکر و خیال باشد. (برهان ). و