بمب شیمیاییchemical bombواژههای مصوب فرهنگستانبمبی حاوی یک عامل شیمیایی مانند گاز جنگی یا پردۀ دود یا مادۀ آتشزا
تراوایی مؤثرeffective permeabilityواژههای مصوب فرهنگستانتوانایی یک سنگ در انتقال یک سیال مانند گاز در مجاورت سیالهای دیگر مانند نفت یا آب
بریان کردنbroilواژههای مصوب فرهنگستانپختن با حرارت مستقیم بهوسیلۀ منابع حرارتی، مانند گاز و زغال و الکتریسیته
مرز فازهاphase boundary2واژههای مصوب فرهنگستانمرز مشترک میان دو یا چند فاز از ماده، مانند گاز و مایع یا دو مایع مخلوط ناشونده
سوختفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. آنچه بسوزانند از قبیل هیزم، زغال، نفت، بنزین، گاز و مانند آنها برای ایجاد حرارت یا نیرو؛ مادۀ سوختنی.۲. (اسم مصدر) [مجاز] از بین رفتن.۳. سوخته. سوختوساز: (