گازدارلغتنامه دهخداگازدار. (نف مرکب ) مایعی که دارای گاز باشد: آب گازدار. دوغ گازدار. رجوع به گاز شود.
بهگاز تبدیل کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ل] بهگاز تبدیل کردن، تبخیر کردن گازدار کردن، کربناتهکردن تبخیر شدن