گازت د فرانسلغتنامه دهخداگازت د فرانس . [ زِ دُ ] (اِخ ) لا گازت . روزنامه ای فرانسوی که بوسیله ٔ تئوفراست رنُوُد در سال 1631 م . به کمک و حمایت ریشلیو در فرانسه منتشر شده و آن طرفدار ا
گازودلغتنامه دهخداگازود. (اِ) مقطع. مِقص ّ. (منتهی الارب ): قطاع ؛ گازود و کارد که بدان جامه و چرم و مانند آن برند. (منتهی الارب ).
گازرگویش بختیارینام نوعى حشره قاببال با رنگ سیاه مایل به سبز شبیه به سوسک صحرایى که در تیرهاى پوسیده سقف یا تنه پوسیده درختان لانه مىسازد و به هنگام پروازصدایى بم تولید مىکند.
سالیسیلات دومتیللغتنامه دهخداسالیسیلات دومتیل . [ دُ م ِ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) مایعی است بی رنگ با بویی قوی و تند و پردوام کاملا در آب محلول است در الکل و اتر و کلروفرم و مواد چربی و وازلین
گودنلغتنامه دهخداگودن . [ گ ُ دَ ] (اِخ ) مارتن شارل (1756 - 1841 م .). متخصص امور مالی فرانسوی که در سن دنی متولد شد.وی از سال 1779 تا سال 1814 وزیر دارایی بود. گودن در این مدت
فارادهلغتنامه دهخدافاراده . [ دِ ] (اِخ ) مایکل . شیمیدان و فیزیکدان انگلیسی . در بیست ودوم سپتامبر 1791م . در نوینگتن بدنیا آمد. پدر و مادرش اهل یورکشایر بودند و چون پدر وی در لن
صادق هدایتلغتنامه دهخداصادق هدایت . [ دِ ق ِ هَِ ی َ ] (اِخ ) وی فرزند اعتضادالملک و از خاندان اشراف ایران است . پدران وی پیوسته شاغل مقامات عالی دولتی و مناصب نظامی بودند. صادق در 28
روزنامهلغتنامه دهخداروزنامه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) مرکب از روز+ نامه (نامک پهلوی )، معرب آن روزنامج و روزنامجه . بیرونی در الجماهر (ص 260) از قول ناخدای کشتی آرد: «و کتبتها فی