گالغتنامه دهخداگا. (ترکی ، حرف اضافه ) در ترکی ترجمه ٔ حرف «با» که برای الصاق و صله آید و ترجمه ٔ حرف «اِ» که حرف ربط است و در بعضی جاها افاده ٔ مفعولیت نیز میکند. (غیاث ) (آن
گا به گاگویش بختیاریگاو به گاو:1. به عاریه گرفتن گاوِ کارى براى کشاورزى و جبران آن با عاریه دادن گاو خود در زمانى دیگر؛ 2. وصلت میان دو خانواده با دادن دخترى و گرفتن دخترى دیگر.
گا به لیرگویش بختیاریهنگامى که باران مىبارد و زمین گل است کشاورزان بهدلیل بارندگى به صحرا نمىروند و گاوان در طویله مىمانند.
'hoodدیکشنری انگلیسی به فارسی'کاپوت ماشین، کاپوت، روپوش، کاپوت ماشین، باشلق، روسری، کلاهک دودکش، کروک درشکه، اوباش، باشلق یا کلاه مخصوص کشیشان
گاولغتنامه دهخداگاو. (اِ) ایرانی باستان : گاو ، پهلوی : گاو ، کردی : گا . افغانی : گوا . اُسِّتی : یگ ، قوگ (گاو ماده ). بلوچی : گک گکس (گاو، گاو ماده ، گاو نر). وخی : گیو ، گو