کیکلغتنامه دهخداکیک . [ ک ِ ] (انگلیسی ، اِ) (با کاک و کوکه مقایسه شود) نوعی نان شیرینی که با آرد و روغن و تخم مرغ تهیه کنند، و آن انواع دارد. (فرهنگ فارسی معین ).
بابا کلکلغتنامه دهخدابابا کلک . [ک َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه ، 28 هزارگزی جنوب خاوری مراغه ، 15 هزارگزی جنوب شوسه ٔ مراغه به سراسکند. کوهستانی ، مع
سکواژهنامه آزاد[سُک] دنباله کشمش [سُک]. اخلاط بینی. ان دماغ سُکْ:(sok) در گویش گنابادی یعنی پنهان شدن ، قایم شدن ، مخفی شدن ، اختفا کردن ، || کشیک دادن ، گشت زدن همراه با مراق
میویزلغتنامه دهخدامیویز.[ می ] (اِ) مویز. میمیز. کشمش . (یادداشت مؤلف ) : از وی [ از مالن ] میویز طایفی خیزد. (حدودالعالم ). و نبیذ و خرما و میویز چون اندک طبخی بیابد حلال شود.
تیزابیلغتنامه دهخداتیزابی . (ص نسبی ) منسوب به تیزاب . تیزاب زده .- سبزه ٔ تیزابی ؛ قسمی کشمش سبز. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). کشمش تیزابی .- طلای تیزآبی ؛ طلای بی غش یا بسیار کم
شیرینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت لات، تنقلات، حلوا، شیرینیِ تر، خشک، خامهای، دانمارکی، رولت سوهان، ارده، حلواارده، حلواشکری، قطاب، پشمک، گز، باقلوا، لوز، مسقطی، کاک، نانبرنجی، پیرا