کروتیسلغتنامه دهخداکروتیس . [ ] (اِخ ) جزیره ای بود که وامق آنجا بود. (فرهنگ اسدی ). و شاید همان اقریطش [ کرت ، کاندی ] باشد. (یادداشت مؤلف ) : جزیره یکی بد به یونان زمین کروتیس
پیش کسوتیلغتنامه دهخداپیش کسوتی . [ ک ِ وَ ] (حامص مرکب ) حالت پیش کسوت . یکی از مدارج طریقت . || قدمت و برتری در پهلوانی زورخانه .
پیش کسوتیفرهنگ انتشارات معین( ~.) [ فا - ع . ] (حامص .)1 - مقامی بالاتر از مرید و فروتر از شیخ . 2 - در ورزش ، کسی که بر دیگران سابقه بیشتری در آن ورزش دارد.