هامیانلغتنامه دهخداهامیان . (اِ) کیسه ٔ چرمی . همیان . امیان . و آن کیسه ای دراز باشد که زر در آن کنند و بر کمر بندند. (فرهنگ نظام ) (فرهنگ رشیدی ) (جهانگیری ) (برهان ) (انجمن آرا
چرمدانلغتنامه دهخداچرمدان . [ چ َ رَ ] (اِ) دولمیان چرمی را گویند، یعنی کیسه ای که از پوست دوزند. (برهان ). کیسه ای باشد که از پوست سازند و آنرا دولمیان نیز گویند. (جهانگیری ). کی
زعبولیةلغتنامه دهخدازعبولیة. [ زَ لی ی َ ] (ع اِ) کیسه ٔ چرمی منقش ، دارای مخزن های کوچک و فراوان بشکل جای قطار فشنگ که بشکل حمایل بخود آویزند. (از دزی ج 1 ص 591).
چنتهلغتنامه دهخداچنته . [ چ َ ت َ / ت ِ ](اِ) کیسه ٔ چرمین درویشان که در آن حشیش و چرس و بنگ و آلات کشیدن آن حمل کنند. توبره ٔ کوچک درویشان که در آن چرس و چیزهای دیگر بردارند. ت