کیستلغتنامه دهخداکیست . (جمله ٔ استفهامی ) کلمه ٔ استفهام است مرکب از که و است که از حروف روابط است ، و این در ذوی العقول و غیرذوی العقول مستعمل است ، برخلاف «چیست » که در غیرذو
کیستلغتنامه دهخداکیست . (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح پزشکی ) کیسه . (فرهنگ فارسی معین ). نوعی تومور (غده ) که محتوی مایع یا نیم مایع باشد. (از لاروس ). رجوع به معنی آخر کیسه شود.
کیستگویش کرمانشاهکلهری: dešpɪl گورانی: dešpɪl سنجابی: dešpɪl کولیایی: dešpɪl زنگنهای: dešpɪl جلالوندی: dešpɪl زولهای: dešpɪl کاکاوندی: dešpɪl هوزمانوندی: dešpɪl
کیستفرهنگ انتشارات معین[ فر. ] (اِ.) کیسه ای با جدار غشایی در بافت ها، دارای مادة مایع یا نیمه جامد که ممکن است طبیعی یا مرضی باشد.
کیست (غدة زیر پوست)گویش اصفهانی تکیه ای: došvel طاری: došmel طامه ای: qodda طرقی: došmel کشه ای: došmel نطنزی: dombelǰirpusti
کیست (غدة زیرِ پوست)گویش خلخالاَسکِستانی: jəmân دِروی: ur/ vəded شالی: ur کَجَلی: qidid/ ur کَرنَقی: kuralək کَرینی: čipân/ ur کُلوری: ur گیلَوانی: âmâ لِردی: jomâ
کیست استخوانیbone cystواژههای مصوب فرهنگستانحفرهای خالی یا حاوی مایع که در درون استخوان به وجود آمده است