کیسانیلغتنامه دهخداکیسانی . [ ک َ ] (ص نسبی ) منسوب است به کیسان که نام اجدادی است . (از الانساب سمعانی ).
کیسانیانلغتنامه دهخداکیسانیان . [ ک َ ] (اِخ ) کیسانیه : قوم مذکور که از کیسانیان به روافض نقل کرده بودند خود را بر اسماعیل بستند. (جهانگشای جوینی ). رجوع به کیسانیه شود.
کیسانیهلغتنامه دهخداکیسانیه . [ ک َ نی ی َ ] (اِخ )گروهی از ثنویه که وجود اشیاء را از سه اصول گویند یعنی آب و آتش و خاک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
کیسانیهلغتنامه دهخداکیسانیه . [ ک َ نی ی َ ] (اِخ )گروهی از روافض منسوب به سوی کیسان مختاربن ابوعبیده . (منتهی الارب ). طایفه ای از شیعت که ایشان را کیسانیه می خوانند به امامت محمد
کیسانیانلغتنامه دهخداکیسانیان . [ ک َ ] (اِخ ) کیسانیه : قوم مذکور که از کیسانیان به روافض نقل کرده بودند خود را بر اسماعیل بستند. (جهانگشای جوینی ). رجوع به کیسانیه شود.
کیسانیهلغتنامه دهخداکیسانیه . [ ک َ نی ی َ ] (اِخ )گروهی از ثنویه که وجود اشیاء را از سه اصول گویند یعنی آب و آتش و خاک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
کیسانیهلغتنامه دهخداکیسانیه . [ ک َ نی ی َ ] (اِخ )گروهی از روافض منسوب به سوی کیسان مختاربن ابوعبیده . (منتهی الارب ). طایفه ای از شیعت که ایشان را کیسانیه می خوانند به امامت محمد
اسحاقیهلغتنامه دهخدااسحاقیه . [ اِ قی ی َ ] (اِخ ) صنفی از فرقه ٔ کیسانیه منسوب به اسحاق بن عمر. (مفاتیح العلوم ). اصحاب اسحاق بن عمر، سومین فرقه از کیسانیه از فرق پنجگانه ٔ شیعه .
حربیةلغتنامه دهخداحربیة. [ ح َ بی ی َ ] (اِخ ) صنفی از فرقه ٔ کیسانیه منسوب به عبداﷲبن حرب . (مفاتیح العلوم خوارزمی ). فرقه ای از فِرَق پنجگانه ٔ فرقه ٔ شیعه . اصحاب عبداﷲبن حرب